You are currently browsing the monthly archive for مِی 2011.

در اولين پرتوي كه حس كردم شناخته مي شوم ، تو را در كنار خويش يافتم و خود را در آغوش تو . با خنده هايت بزرگ شدم و با اندرزهايت عاقل . رفتارم ، همواره ناسپاسي در برابر رنج هايت بود ؛ ولي تو همواره در لحظه لحظه ي زندگي ام در كنارم بودي و شنواي حرف هايم و مرهم دردهايم . . .

مي دانم كه تا هميشه نيازمند آغوش پر مهرت هستم .